html> عمومی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عمومی
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
من در یاهو
 RSS 
اوقات شرعی
جمعه 89 خرداد 28 ساعت 3:17 عصرمصطفی چمران

مصطفی چمران (???? - ?? خرداد ????[?]) از اعضای برجسته نهضت آزادی ایران معاون نخست‌وزیر در امور انقلاب دولت موقت، وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، نماینده روح‌الله خمینی در شورای عالی دفاع و از فرماندهان جنگ‌های نامنظم بود که در جبهه جنگ ایران و عراق کشته شد.

از تولد تا اعزام به آمریکا

مصطفی چمران جوان

مصطفی چمران به سال ???? ش در خیابان پانزده خرداد تهران، بازار آهنگرها، محله سرپولک متولد شد.

وی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، گذراند و دوران متوسطه را در دارالفنون و البرز طی کرد. به سال ???? در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد. پس از فارغ التحصیلی در سال ????، یک سال را به تدریس در دانشکده? فنی پرداخت.

وی در تمام دوران تحصیل خود و نیز دوره? کارشناسی در دانشگاه تهران، شاگرد اول بود که از استاد خود مهدی بازرگان نمره ?? را در درس ترمودینامیک دریافت کرد.

فعالیت سیاسی

وی از ?? سالگی در جلسات تفسیر قرآن سید محمود علایی طالقانی در مسجد هدایت و در دروس فلسفه و منطق مرتضی مطهری و نیز در جلسات دیگر شرکت داشت.

چمران از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران مصدق، از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت فعال داشت. وی در روز 16 آذر 1332 در حمله گارد به دانشگاه پلی تکنیک دانشگاه تهران جزء معترضین به حضور نیکسون بود.

او به همراه تنی چند از همفکرانش به تاسیس نهضت آزادی ایران در خارج از کشور مبادرت می کند و عضویت او در این حزب را تا زمان مرگ ادامه داشت.

در آمر یکا

چمران با بورس شاگرد اولی در دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و همچنان در دوره‌های کارشناسی ارشد (رشته الکتریسیته) دردانشگاه تگزاس ای اند ام و دکتری (رشته فیزیک پلاسما و الکترونیک) در دانشگاه برکلی شاگرد اول بود.[?]

چمران در یک شرکت بزرگ آمریکایی به نام بل که روی پروژه‌های علمی قمر مصنوعی فعالیت داشت استخدام و تا تیرماه ???? (????) که به همراه دوستانش به خاور میانه رفت، در این شرکت فعالیت داشت. چمران از شاگردان آیت‌الله طالقانی در ایران و از اعضای بنیانگذار نهضت آزادی خارج از کشور بود[?]. در آمریکا با همکاری ابراهیم یزدی برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه ریزی کرد و از مؤسسین انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا بود. به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می‌شود.

مصطفی چمران در سال ???? (????)، پس از فارغ التحصیل شدن با خانواده خود به نیوجرسی منتقل شد و ضمن عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی به عنوان عضو هیئت اجرایی و مسئول مالی به فعالیت پرداخت. تدارک اعتراضات و بسیج دانشجویان در جلوی سازمان ملل در نیویورک ـ در جلوی کاخ سفید در واشینگتن و همچنین سفارت ایران در شهر واشینگتن و سایر کنسولگری‌ها در شهرهای شیکاگو ـ نیویورک ـ سانفرانسیسکـو در جهت اعتراض به وضعیت سیاسی ـ اجتماعی ایران بخش عمده‌ای از تلاش و فعالیت‌هایش در این سال‌ها است.[?]

ماجرای بست نشستن در عبادتگاه سازمان ملل بدین قرار است: در سازمان ملل، محلی به عنوان معبد طراحی گردیده که نه مسجد است نه کلیسا؛ صرفاً عبادتگاه است. اتاقی است بزرگ و ساده که به صورت یک اتاق آرام و فضایی روحانی طراحی شده و بازدیدکنندگان بعضاً در این محل لحظاتی توقف کرده و با خود خلوت و به نیایش درونی می‌پردازند. دوازده نفر از ایرانیان طبق قرار قبلی در این محل حاضر شده و اصطلاحاً بست می‌نشینند. پس از چند دقیقه توجه مأمورین به این نفرات که بیش از حد معمول در محل عبادتگاه توقف کرده‌اند جلب می‌شود. مامورین خواستار خروج این نفرات از عبادتگاه می‌شوند. جمع متحصن خواستار ملاقات با دبیر کل سازمان ملل می‌شوند که با مخالفت مأمورین روبرو می‌شوند. از طرفی دیگر، عده‌ای از اعضاء جبهه ملی و دانشجویان هم در خارج از ساختمان تجمع کرده و پلاکاردها و بیانیه‌هایی به زبان انگلیسی در اعتراض به شاه و هیئت حاکمه ایران بین توریست‌ها و مردم توزیع می‌کنند. خبر تحصن ایرانیان در محل سازمان ملل خبرنگاران را به آنجا می‌کشاند. مأمورین که از خروج متحصنین ناامید می‌شوند گارد مخصوص را آورده و دست و پای آنها را گرفته، کشان کشان از سازمان ملل بیرون می‌برند و خبرنگاران خارجی و تلویزیون‌های سراسری آمریکـا از این صحنه فیلمبرداری می‌کنند. روی زمین کشیده شدن چمران با سری بی مو به روی پله‌های سازمان ملل صحنه فجیعی را در اخبار کانال‌های مختلف تلویزیون آمریکا به وجود می‌آورد. این فیلم برای چمران بسیار گران تمام شد؛ زیرا این نوع حرکت‌ها برای یک محقق در یک شرکت بزرگ علمی قابل قبول نمی‌توانست باشد.[?]

مصطفی چمران دو بار ازدواج کرد او از همسر اول خود، پروانه، سه فرزند دارد؛[?] که دو دختر و یک پسر می‌باشند. فرزند پسر او، بعدها در سواحل آمریکا غرق می‌شود. وی پس از سفر به لبنان، از همسر آمریکایی خود جدا شد و با یک زن لبنانی به نام «غاده» ازدواج کرد.

در مصر

چمران پس از پایان تحصیلات و پس از قیام پانزده خرداد به همراه با ابراهیم یزدی، رهسپار مصر شده وبه تاسیس اولین پایگاه آموزش جنگ‌های مسلحانه میپردازد. او به مدت دو سال، در زمان جمال عبدالناصر، سخت ترین دوره‌های چریکی و پارتیزانی را می‌آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته می‌شود.

در مصر با مشاهده جریان ناسیونالیسم عربی به جمال عبدالناصر اعتراض کرد و ناصر ضمن پذیرش این اعتراض گفت که جریان ناسیونالیسم عربی آن قدر قوی است که نمی‌توان به راحتی با آن مقابله کرد و به دنبال آن به چمران و یارانش اجازه می‌دهد که در آن کشور نظرات خود را بیان کنند.[?]


متن فوق توسط: فهیمه نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
جمعه 89 خرداد 28 ساعت 3:14 عصربه یاتد شهیدا ن دکتر چمران و دکتر شریعتی

«همیشه حرفهایست برای گفتن و حرفهایست اگر تنهاترین

    تنها شوم باز خدا هست او جانشین همه نداشتنهاست

<< سخنان دکتر علی شریعتی>>

رنج تلخ است ولی وقتی آن را به تنهایی می کشیم

 تا دوست را به یاری نخوانیم،
برای او کاری می کنیم و این خود دل را شکیبا می کند
طعم توفیق را می چشاند
و چه تلخ است لذت را "
تنها
" بردن
و چه زشت است زیبایی ها را
تنها
دیدن
و چه بدبختی آزاردهنده ای ست "
تنها
" خوشبخت بودن
در بهشت
تنها بودن سخت تر از کویر
است
در بهار هر نسیمی که خود را بر چهره ات می زند
 یاد "تنهایی
" را در سرت زنده میکند
"
تنها
" خوشبخت بودن خوشبختی ای رنج آور و نیمه تمام است
"
تنها
" بودن ، بودنی به نیمه است
و من برای نخستین بار در هستی ام رنج "
تنهایی" را احساس کردم


دکتر علی شریعتی

 

  1.  برای نگفتن و ارزش هر انسان به حرفهایست که برای نگفتن دارد حرفهایی اهورایی و برامده از دل ...»
    1. از کتاب هبوط
  2. «اسلام منطقی تر و جدی تر از آن است که به آنچه در زندگی بی ثمر است و بر روی اذهان بی اثر، در آخرت پاداش دهد، و عملی که نه برای خلق خدمتی باشد و نه برای خود، اصلاحی، ثواب داشته باشد.»
    1. از مجموعه آثار شماره ? تحلیلی از مناسک حج
  3. «همواره بیمناکم که در این فرصت اندک و عزیز حیات‏، لحظه‌ای را به ستایش کسانی بپردازم که در ترجیح عظمت‏، عصیان و تفکر بر سعادت‏، آرامش و لذت اندکی تردید داشته‌اند
    1. مقدمه کتاب ابوذر
  4. «خدایا، عقیده مرا از دست عقده‌ام مصون بدار و به من قدرت تحمل عقیده مخالف ارزانی کن.»
  5. «خدایا، به هر که دوست می‌داری بیاموز که: عشق از زندگی کردن بهتر است، و به هرکه دوست تر می‌داری بچشان که: دوست داشتن از عشق برتر!»
  6. «خدایا، به من توفیق تلاش در شکست، صبر در نومیدی، رفتن بی همراه، جهاد بی سلاح، کار بی پاداش، فداکاری در سکوت، دین بی دنیا، مذهب بی عوام، عظمت بی نام، خدمت بی نان، ایمان بی ریا، خوبی بی نمود، مناعت بی غرور، عشق بی هوس، تنهایی در انبوه جمعیت، و دوست داشتن، بی آنکه دوست بداند، روزی کن.»
  7. «خدایا، چگونه زیستن را به من بیاموز، چگونه مردن را خود خواهم دانست.»
    1. از کتاب نیایش
  8. «اگر تنهاترین تنها شوم، باز خدا هست، او جانشین همه نداشتن هاست.نفرین و آفرین‌ها بی ثمر است.اگر تمامی گرگها هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد، تو مهربان جاودان آسیب ناپذیر من هستی.ای پناه ابدی! تو می‌توانی جانشین همه بی پناهی‌ها شوی.»
  9.  
    1. مجموعه آثار? با مخاطبهای آشنا
  10. «قلم توتم من است؛ قلم توتم ماست، به قلم سوگند؛ به خون سیاهی که از حلقومش می‌چکد سوگند؛ به رشه? خونی که اززبانش می‌تراود سوگند؛ به زجه‌های دردی که از سینه‌اش بر می‌آید سوگند، که توتم مقدسم را نمی‌فروشم؛ به دست زورش تسلیم نمی‌کنم ،به کیسه? زرش نمی‌بخشم، به سر انگشت تزویرش نمی‌سپارم دستم را قلم می‌کنم و قلمم را از دست نمی‌گذارم؛ چشمهایم را کور می‌کنم، گوشهایم را کر می‌کنم، پاهایم را می‌شکنم ،انگشتانم را بند بند می‌برم، سینه‌ام را می‌شکافم، قلبم را می‌کشم، حتی زبانم را می‌برم و لبم را می‌دوزم اما قلمم را به بیگانه نمی‌دهم...»
    1. از کتاب توتم پرستی
  11. «می خواستم زندگی کنم، راهم را بستند، ستایش کردم، گفتند خرافات است، عاشق شدم، گفتند دروغ است گریستم، گفتند بهانه‌است، خندیدم، گفتند دیوانه‌است، دنیا را نگه دارید ، می‌خواهم پیاده شوم!»
    1. دفترهای سبز.
  12. «ای آزادی،
  13. تو را دوست دارم، به تو نیازمندم، به تو عشق می‌ورزم، بی‌تو زندگی دشواراست، بی‌تو من هم نیستم؛ هستم، اما من نیستم؛ یک موجودی خواهم بود توخالی، پوک، سرگردان، بی امید، سرد، تلخ، بیزار، بدبین، کینه دار، عقده‌دار، بیتاب، بی روح، بی‌دل، بی روشنی، بی شیرینی، بی‌انتظار، بیهوده، منی بی تو یعنی هیچ!... ای آزادی، من از ستم بیزارم، از بند بیزارم، از زنجیر بیزارم، از زندان بیزارم، از حکومت بیزارم، از باید بیزارم، از هر چه و هر که تو را در بند می‌کشد بیزارم. ای آزادی، چه زندان‌ها برایت کشیده ام! و چه زندان‌ها خواهم کشید و چه شکنجه‌ها تحمل کرده‌ام و چه شکنجه‌ها تحمل خواهم کرد. اما خود را به استبداد نخواهم فروخت، من پرورده? آزادی ام، استادم علی است، مرد بی‌بیم و بی‌ضعف و پر صبر، و پیشوایم مصدق، مرد آزاد، مرد، که هفتاد سال برای آزادی نالید. من هرچه کنند، جز در هوای تو دم نخواهم زد. اما، من به دانستن از تو نیازمندم، دریغ مکن، بگو هر لحظه کجایی چه می‌کنی؟ نا بدانم آن لحظه کجا باشم، چه کنم؟...»

گز ینه های از نوشته های دکتر شریعتی

 


متن فوق توسط: فهیمه نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
جمعه 89 خرداد 21 ساعت 1:1 صبحخدایا امشب چقد زیباست

فرشته من  

دیشب شب استثنایی برای من بود.......چون داره رویایی چندین وچند ساله ما به حقیقت نزدیک میشه واون رفتن مادرم به مکه است البته همراه من دیشب نمازم رو با حال وهوایی دیگه تمام کردم بهترازهر شب دیگه ای بود وخدا رودر کنار خودم رو در رو چشم در چشم احساس کردم ودرفضای خدایی خود نفس کشیدم ...............

اما حیف که ما انسانها فراموش کار هستیم و بعد از مدتی همه چیز یادمان می رود یکی دیگه از شیرینی های دیشب صدای زیبای فرشته ای بود که با آهنگ خوش لالایی برایم سوره های قرآنی روتلاوت می کردواون فرشته صدای مهربان (مادرم )که از هر فرشته ای به ما نزدیک تراست و ما او رادر کنار خود می بینیم و اصلا بهش فکرنمی کنیم.... اونو درک نکردیم ...... و به صدای زیباتر از هر موسیقی در جهان گوش ندادیم .... حتی در این مورد حتی کمی هم فکر نکردیم ............ وقتی به صدای فرشته خودم گوش می دادم و با اون همصدا شده بودم به این فکر کردم که چقدر کم به این صدا گوش کردم و این فرشته دایم برای من دعا کرده و بالهایش راروی سر من بر افراشته و دعایش همیشه بدرقه راه منه....

دوست ندارم امشب و این صدا تمام بشه

خدایا امشب چقد زیباست

 

 

 


متن فوق توسط: فهیمه نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
چهارشنبه 89 خرداد 12 ساعت 5:53 عصرولادت کوثر مبارک

ولادت فاطمه (س) طلوع خورشید بی غروب

 


شنید گوش دلم مژده از ولادت زهرا                             گشود بلبل طبعم زبان به مدحت

زهرا

فضاى کعبه منور شد از فروغ جمالش‏                           صفا گرفت صفا از صفاى صورت

 زهرا

خداى اکبر و اعظم نکرده خلق به عالم                            ز نسل حضرت آدم زنى به شوکت

 زهرا

به جز خدیجه کبرا که هست مظهر عصمت                             نزاد مادر دیگر زنى به عصمت

زهرا

بخوان حدیث کسا و بین که خالق یکتا                               نموده خلقت دنیا براى خلقت

زهرا

نهاده ساره سربندگى به پاى سر یرش                            ستاده هاجر چو خادمان به خدمت

زهرا

چو اوست نور حق و حق در او نموده تجلى                       به غیر حق نشناسد کسى حقیقت

زهرا


بیستم جمادی الثانی ، سال پنجم بعد از بعثت، ثمره روزیهای غیبی بر زمین خاکی تجلی نمود و زهره زهرا شکفته شد. خانه نورانی وحی محمد (ص) و خدیجه (س) به انوار ملکوتی فاطمه روشن گردید و از پدری پاک و مادری مطهر کودکی به دنیا آمد که عالمی را غرق در دریای بیکران کمالات خود نمود. در مدت عمر کوتاه و با برکتش اعجاب و حیرت جهانیان را برانگیخت. اگر ملایک الهی به راز و رمز خلقت انســان آگاه بودند و می دانستند که از نسل آدم (سلام ا.. علیه) انسانی با این همه فضایل اخلاقی و صفات الهی پا به عرصه وجود خواهد گذاشت هیچگاه در محضر الهی سؤال نمی کردند که چرا آدم را می آفرینی، زیرا تصور آنان از انسان موجودی فسادانگیز بود. آنان از تمام صفات والای انسانی چون فاطمه (س) که مظهر کمالات است بی خبر بودند، همان کسی که در مقابلش به سجده افتادند و اکنون هم زهرا (س) مسجود و محبوب ملایکه است. روز ولادت زهرا (س) روز درخشش الگو و اسوه و آیینه تمام نمای سیمای انسان کامل، روز تولد بانوی نمونه اسلام همان زنی که مادر یازده انسان کامل و ستاره درخشان امامت است. در این روز سخن از ولادت ام الفضایل و سرآمد زنان جهان، نور چشم و پاره تن و میوه دل محمد (ص) است، همان کسی که درباره او فرمود: هرگاه مشتـاق بوی بهشت می شوم فاطمه را می بویم. در این روز سخن از طلوع خورشید همیشه تابان فضیلت و محور منظومه ستارگان امامت است.

وقتی فاطمه متولد شد شهرمکه و زمین از پرتو وجود او نورانی شد وجایی نبود که نور زهرا تابیدن نگیرد. ده حـوری در حالی که تشت ها و آفتابه های بهشتی پر از آب کوثر در دست داشتند وارد شدند. فاطمه (س) را با آب کوثر شستشو دادند، در پارچه های سفید و خوشبو پیچیدند، آنگاه زهرا به سخن آمد و شهادتین را جاری کرد و گفت شهادت می دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست و پدرم پیامبر خداست. این چگونگی ولادت فاطمه (س) بود، طلوع خورشید درخشانی که همواره جهان را از پرتــــــو خویش روشنایی می بخشد و هرگز غروب نخواهد کرد.


    از امام صادق (ع) نقل شده که فاطمه (س) در نزد خداوند 9 اسم دارد: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه ، راضیه ، محدثه، زهرا و بتول. از امام رضا (ع) نقل شده خداوند تبارک و تعالی فاطمه را فاطمه نامید.


    و نیز از حضرت رسول اسلام (ص) نقل شده دخترم، فاطمه نامیده شد زیرا خدا او و محب او را از آتش بریده است.


    فاطمه را زهرا نامیدند زیرا وقتی در محــــراب عبادت قرار می گرفت نور او بر اهل آسمانها ظاهر می شد. فاطمه را طاهره نامیدند زیرا از هر آلودگی وقبح و زشتی پاک بود و فاطمه هرگز خون حیض و نفاس مشاهده نکرد. فاطمه محدثه نامیده شد زیرا ملایکه بر او نـــــــازل می شدند و با او سخن می گفتند.


    فاطمـــه را بتول نامیدند زیرا بی نظیر است.

    فاطمه را ام ابیها گفته اند و این کنیه را که افتخاری برای آن حضرت است پیامبر گرامی به ایشان داده است. ام ابیها به معنای مادر پدرش یعنی فاطمه مادر پدر خویش بود. این گفته معانی مختلفی دارد اما بهترین معنی همان است که پیامبر (ص) زهرا را علت غایی جهان هستی می دانست. فاطمه عزیزترین و محبوبترین افراد نزد رسول ا… (ص) بود. در حق فاطمه چه می توان گفت که پیامبر گرامی چون بر زهرا وارد می شد، چهره زهــــــرا و دست زهرا را می بوسید، او را استقبال می کرد و به جای خود می نشانید و می فرمود من بوی بهشت را از زهرا استشمام می کنم. باری پرورش زهرا در کنار پدرش رسول خدا و در خانه نبوت بود، آنجا که محل فرود فرشتگان و مرکـــز نزول وحی و آیه های قرآن بود، آنجا که نخستین گروه مسلمانان به یکتایی خدا ایمان آوردند و بر ایمان خویش استوار ماندند، آنان که پروردگار، دلهایشان را آزمود و در قرآن کریم مدح فرمود. تربیت دینی را هم از آموزگاری چون محمد (ص) فرا گرفت، پیغمبری که معلم انسانهای جهان است. در این خانه بود که تکبیر گفتن، روی به خدا ایستادن و هر شبانه روز در اتاقی خلوت، پروردگار یکتا را به بزرگی یادنمودن آغاز شد. آن سالها در سراسر عربستان و همه جهان این تنها خانه ای بود که چنین بانگی از آن برمی خاست (الله اکبر)، زهرا تنها دختر خردسال مکه بود که چنین جنب و جوشی را در کنار خود می دید، این بانگ آسمانی، این مراسم بی مانند در روح این طفل خردسال اثری نهاد که سالها بعد آشکار گردید.
    قــــــــــرآن مجید در بین زنــــــان؛ فاطمه (س) را معصوم می داند. فاطمه (س) شخصی است که در طول عمرش هیچگونه گناه و آلودگی نداشت و الگو و اسوه انسانها بخصوص زنان در همه اعصار است. خداوند سبحان با آیه تطهیر در مقام و منزلت اهل بیت سند قطعی از فضیلت و عظمت و عصمت اهل بیت به دست بشر داده است.


    احادیث در خصوص فاطمه زهرا:

     سیما و شخصیت فاطمه (سلام ا… علیها) در کلام رسول خدا (ص) چه زیبا ترسیم شده است که:

    فاطمه قلب من است.

    فاطمه پاره تن من است.

    فاطمه نور چشم من است.

    فاطمه برترین زنان عالم است.

    من بوی بهشت را از فاطمه استشمام می کنم.

    فاطمه محبوبترین و عزیزترین کس نزد من است.

    خشنودی فاطمه خشنودی من است و آزار فاطمه آزار من است.

    حضرت فاطمه سلام ا… علیها فرمودند: من از دنیا 3 چیز را دوست دارم:

    1ـ تلاوت قرآن

    2 ـ نگاه به چهـــــــــره رسول خدا (ص)

    3-ـ دستگیری از مستمندان در راه خدا.                                                           
    حضرت فاطمه (س) فرمود: کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد پروردگار بزرگ ترین مصلحت او را به سوی او فرو خواهد فرستاد.

    ـ پروردگارا به حق پیامبــرانی که آنهـــــــا را برگزیدی و به حق گریه های حسن و حسیـــــن در فــراق من، از تو می خواهم گناههای شیعیان من و شیعیان فرزندان مرا ببخشایی.

 
   منبع:

    ـ نهج الحیاه: فرهنگ سخنان فاطمه (س)

    ـ کتاب زندگانی چهارده معصوم، آیت ا… حسین مظاهری

    ـ زندگانی فاطمه زهرا، دکتر سید جعفر شهیدی، چاپ دهم

    ـ فاطمه الگوی زندگی، حبیب ا… احمدی، چاپ چهارم

   

سخنانی گوهربار در مورد مادر:

بهشت زیر قدمهای مادران است .   پیامبر اکرم «ص» حق مادرت بر تو این است که بدانی او تو را در جایی حمل کرده است که هیچ کس حمل نمی کند و از میوه دلش آن به تو داد که هیچ کس به دیگری نمی دهد .

   امام سجاد «ع»خداوند به سپاسگزاری از خود پدر و مادر فرمان داده است از پدر و مادرش سپاس گزاری نکند ، خداوند را سپاس نگفته است .

 امام رضا «ع»ما به انسان سفارش کردیم که به پدر ومادرش نیکی کند ، مادرش او را با رنج حمل کرد وبا رنج بر زمین نهاد .    سوره مبارکه احقاف ، آیه 15

*برگرفته از سایت www.aviny.com  

 

 

 


متن فوق توسط: فهیمه نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)

                                                                            سلام به همه

                         امروز تونستم از خاطره ایکه زیاد برام خوشایند نیست بنویسم واون سیل است همیشه

                         ازتلویزیون دیده بودم خونه های آب گرفته و کوچه های پرازآب رو و زیاد دلم نمیسوخت

                         ولی باید خودت هم دچار بشی تا بفهمی سیل وآب افتادن تو خونه یعنی چی؟ انشا الله که

                        برای هیچکس این اتفاق نیفته ولی چند روز پیش که باران زیادی اومد همراه با تگرگ من تازه

                        از سر کار اومدم بیرون چون اون روز شیفت کاریم بود وقتی به خونمون رسیدم داشتم غش

                        میکردم تمام کوچه رو آب برداشته بود نمیشد راه بریم به هرجونکندنی بود به خونه رسیدم چشمت

                       روز بد نبینه خونه نبود استخر آب گل آلود بود خدا روشکر توخونه کم آب اومده بود که با کمک

                      همسایه ها فرش رو جم کردیم بردیم توحیاط خونه بعد هم تا ساعت 11 شب اب توکوچه فروکش کرد 

                      و بخیر گذشت ولی من تا 3 روز ناراحت و نگران بودم که نکنه دوباره بارون شدید بیاد . ما آدما تا

                     راحتیم به فکر هیچی نیستیم  تازه کفر هم میگیم ولی وقتی بلا سرمون میاد چشممون باز میشه ای کاش

                   میشد این  چشم ها همیشه باز بود وزیبایی و بلا رو می دید و باز هم خدا روشکر می کرد چون سالمه  .

                                                                                                                                        التماس دعا  

             

 

 


متن فوق توسط: فهیمه نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
دوشنبه 89 اردیبهشت 27 ساعت 4:32 صبحطلوع وغروب تک کوثر عالم

                                  ستاره اى که درخشید

                                             طلوع خورشید

   پس از شبى به درازاى قرنها تباهى و ستم، شرک و ظلمت، کفر و ظلالت، مرغ خوشخوان سحرى با نوایش نوید دمیدن سپیده را مى داد. طاق کسرى فروریخت. آتشکده فارس خاموش شد و سروش غیب با آواى بلند نشانه ها  مى خواند شاید که خفتگان از خواب گران برخیزند. ناگهان خورشید درخشید. پیامبر (صلى الله علیه و آله) به دنیا آمد، تا بنیاد کفر و شرک را براندازد و نور ایمان و توحید را در دلها بیفروزد. وى دوران کودکى و نوجوانى را پشت سر گذاشت، و به دوران جوانى قدم نهاد. اما او بسان دیگران نبود، چون گوهرى درخشندگى اش چشمها را خیره کرده بود. از همان کودکى کارهایش شگفت آور بود. پاکى و امانت داریش بر همه آشکار گردید. از اینرو همه به او «امین» لقب دادند. کاهنان و دانشمندان انگشت شمار اهل کتاب، بر اساس نشانه هاى بیان شده از انبیاء گذشته نور پیامبرى را در سیمایش فروزان دیدند. و از آینده اش خبر دادند <\/h1>

ازدواج خدیجه با پیامبر

«خدیجه» دختر «خویلد» زن زیرک و داناى قریش مى دید و مى شنید که «امین» همان است که پیامبران رسالتش را بشارت داده اند. با وجود ثروت فراوان، شیفته حقیقت و عاشق معنویت بود. از این رو در تلاش برآمد تا «امین» را بیازماید. سرمایه انبوهى در اختیار او گذارد و او روانه یک سفر تجارى شد. از این سفر بهترین سود نصیب خدیجه شد. «میسره» غلام خدیجه از راستى و درستى «محمد» (ص) در طول سفر حکایتها داشت. میسره براى خدیجه تعریف کرد که راهبى در شهر «بصرى» به من گفت: این مرد همان پیامبرى است که پیامبران ظهورش را نوید داده اند

روزى دیگر با مردى اختلاف پیدا کردند. آن مرد از محمد (صلى الله علیه و آله) خواست تا به بتهاى «لات» و «عزى» سوگند یاد کند ولى امین پاسخ داد هیچ چیز در نظر من از بتها نفرت انگیزتر نیست.

خدیجه حقیقت را دریافت و به محمد (صلى الله علیه و آله) پیشنهاد ازدواج داد. آن حضرت که عشق به معنویت و فضائل اخلاقى را در وجود خدیجه یافته بود، با این ازدواج موافقت نمود. در آن هنگام حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) 25 ساله بود. 15 سال بعد (در سن 40 سالگى) بگاهى که حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) در غار حرا به راز و نیاز مشغول بود فرشته وحى بر او نازل شد و آن حضرت به پیامبرى مبعوث گشت.

نخستین فردى که به پیامبر (ص) ایمان آورد على (علیه السلام) بود که در خانه پیامبر (صلى الله علیه و آله) مى زیست [پیامبر (ص) فرمود: «هذا اول من امن بى و صدقنى و صلى معى» و نخستین زن، خدیجه بود.

نسیم جان فزاى «وحى» وزیدن گرفته بود و در زیر بارش «نور» و حضور «رسول» با نغمه توحید زیباترین آهنگ هستى سروده مى شد. اسلام در حال شکل گرفتن بود و کفر در حال زوال. جدالها آغاز گردید و شکنجه گاههاى سران مشرک برپا شد.

تولد فاطمه

روزى جبرئیل بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) نازل شد و عرض کرد: «خداى بزرگ، بر تو سلام فرستاده و امر فرمود که چهل شبانه روز از خدیجه دورى کنى و به عبادت مشغول باشى.» پیامبر (صلى الله علیه و آله) از آن روز به خانه نرفت و چهل شب تا صبح به عبادت مشغول بود و روزها روزه داشت. رسول خدا (صلى الله علیه و آله) عمار را نزد خدیجه فرستاد و پیام داد: «به خانه نیامدنم به خاطر ستیز با تو نیست؛ تو همچنان نزد من گرامى و عزیز هستى. خداوند به من چنین امر فرموده و من از فرمان پروردگار اطاعت مى کنم. و او به مصالح داناترست. خدیجه اى بانوى بزرگوار! خداوند هر روز چندین بار به وجود تو بر فرشتگان مى بالد. اینک شبها در خانه را ببند و در بستر آرام گیر و در انتظار فرمان پروردگار جهان باش. که من این مدت را در خانه فاطمه بنت اسد [فاطمه بنت اسد همسر ابوطالب و مادر على علیه السلام بود وى زن عموى رسول خدا (صلى الله علیه و آله) بحساب مى آمد و از سن هشت سالگى حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) در حکم مادرى مهربان براى وى بود.] بسر خواهم آورد.

خدیجه به دستور پیامبر (ص) عمل کرد ولى از اندوه تنهایى و فراق پیامبر (ص) مى گریست. چهل روز گذشت. پیک وحى فرود آمد در حالى که غذایى با خود از بهشت آورده بود. به فرمان خداوند پیامبر (صلى الله علیه و آله) با آن غذاى پاک بهشتى افطار کرد و شبانه روانه خانه شد، و همان شب نطفه پاک فاطمه (علیهاالسلام) منعقد گردید.

تکوین نطفه فاطمه (علیهاالسلام) از غذا یا میوه بهشتى در بین شیعه و سنى امرى مشهور است. که در روایات آن میوه به، سیب، گلابى و... ذکر شده است. علل الشرایع ص 72 تاریخ بغداد ج 5 ص 87- ذخائر العقبى ص 44 در اغلب این روایات تکوین نطفه فاطمه (ع)، از میوه اى بهشتى که در شب معراج رسول خدا (ص) از آن خورده ذکر شده بنابراین اگر بین این روایات و روایت پیشین را که نطفه فاطمه (ع) پس از چهل شب عبادت و چهل روز، روزه دارى منعقد شد جمع کنیم چنین نتیجه مى گیریم که چه بسا در همان شب چهلم از عزلت، رسول خدا (ص) به معراج رفته و در بازگشت به منزل خدیجه نطفه فاطمه (ع) منعقد گردیده است. و خدا داناتر است. .

دوران باردارى سپرى شد. هنگام ولادت فاطمه (علیهاالسلام) فرارسید. خدیجه از درد زایمان به خود مى پیچید، به سراغ زنان قریش فرستاد تا به یارى اش آیند.

بجاى یارى به او پیام دادند: تو که سخن ما را نشنیدى، و نصیحت ما را نپذیرفتى و با یتیمى تهیدست ازدواج کردى چگونه یاریت کنیم؟

از یارى آنان مأیوس شد و به یارى خداوند چشم دوخت، که در ناامیدى بسى امید است. امدادهاى غیبى فرارسید. زنانى از آسمان و حوریانى از بهشت به یاریش شتافتند و زهراى عزیز پا به عرصه گیتى نهاد.

مکان تولد

حضرت زهرا (علیهاالسلام) در شهر مکه و در خانه خدیجه اتفاق افتاد. این خانه در محله اى است که در گذشته به آن «زقاق العطارین» یعنى کوچه عطارها مى گفتند. رسول خدا (صلى الله علیه و آله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساکن بود. خانه مبارکى که بارها در آن فرشته وحى بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) نازل گردید. این خانه بعدها به صورت مسجد درآمد. و از آنجا که محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زیستگاه پیامبر (صلى الله علیه و آله) و مکان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) بود، در نظر عموم مسلمین ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. و از این رو بارها در طول تاریخ هم زمان با تعمیر و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بناى آن اقدام کردند.

ابراهیم رفعت پاشا در کتاب مراة الحرمین با رسم نقشه اى محل تولد فاطمه (علیهاالسلام) را مشخص مى کند.

با کمال تاسف با روى کار آمدن فرقه وهابیت و حاکمیت جابرانه آنها بر حرمین شریفین نه تنها به احیاء و ترویج اینگونه بناهاى ارزشمند توجهى نشد، بلکه وهابیان از همان روزهاى اول سلطه شان سعى در محو و ویران کردن آثار ارزنده تاریخ اسلام داشته اند


متن فوق توسط: فهیمه نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
چهارشنبه 89 اردیبهشت 15 ساعت 6:27 عصردرس عبرت

                                                             سلام به همه 

                                         امروز میخوام براتون از خودم بگم و از کاری که کردم 

                                                           تا درس عبرتی باشه برای همه    

                                         اگه شاغلی و در اداره کارمیکنی یاد ت باشه همیشه با  رئیست

                                          خوب رفتار کنی و با اون کله نشی     اینجوری 

                                              جون با سر میخوری زمین نمیتونی خودت رو جمع کنی

                                              اگه هم تایپ بلد نیستی حتما برو کلاس یاد بگیر تا مثل

                                               من 25 تا غلط    نداشته باشی و بعد از اونجایی

                                                    که داری کار میکنی به جای دیگه نفرستنت

                                                        و تو اینقدر حرص نخوری وگریه نکنی

                                                                                 

 

                                                         

 

 

                                                                 


متن فوق توسط: فهیمه نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
سه شنبه 89 اردیبهشت 14 ساعت 7:11 عصرسلام و عرض ادب

                                   

                                به نام خداوند مهربان

                          سلام به همه

                          من هم از امروز وبلاگی شدم

                             ومیخوام در این جا از خودم و خاطراتم بگم .

                             به امید اینکه خوشتان بیاد . پس باید کمی صبر

                              داشته باشید تا خودم رو اماده کنم 

                                             تا بعد .......خدانگهدار

 

 

 

 

    


متن فوق توسط: فهیمه نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)

درباره خودم
عمومی
فهیمه
دوست دارم در اینجا از خاطرات خودم بگم
لوگوی من
عمومی
صفحات اختصاص?
عمومی
آهنگ وبلاگ من
اشتراک در خبرنامه